اسلایسینگپای؛ راهنمای تقسیم سهام منصفانه در مراحل ابتدایی استارتاپ
در زمانی نهچندان دور، در دانشگاه شمالغربی به یکی از دانشجویانم در دانشگاه نزدیک شدم، این دانشجو از وضعیت یک شرکت نوپا که آن را در کلاس کارآفرینی من شروع کردهبود، پریشانحال بود. اعضای تیمش تصمیم گرفتهبودند در همان ابتدای کار به هر فرد 25 درصد از سهام را بهطور مساوی تخصیص دهند.
حالا که کلاس من تمام شدهبود، آن سه نفر دیگر بر اساس روند کار خود از میزان سهامشان کم نکردند. در حالیکه دو نفر از آنها کاری انجام نمیدادند و نفر سوم هم بار خیلی کمی از کارها را به دوش میکشید. با این حال همه آنها میخواستند میزان سهام خود را در حالت تساوی نگه دارند و یا آن را به قیمت غیرعادلانهای بفروشند. آن دانشجوی دختر در لبه پرتگاه قرار داشت و با کوچکترین اتفاقی از آن پرت میشد. بیعدالتی در حال رخ دادن بود و اولین فردی که از این بیعدالتی آسیب میدید او بود. اما نمیدانست که با این تصمیم چه اتفاقاتی در پیش است.
او خود را در اقلیت سهامداران آن شرکتی میدید که سالها ساخت آن را در رویاهایش تصور میکرد و در آرزوی آغاز به کار آن بود. حال به نظر میرسید که این ایده در همان مراحل اولیه خود خواهد مرد.
امیدوارم این تنها زمانی باشد که اینگونه کیسی را میبینم و راجع به آن میشنوم، اما نیست! این داستان همواره و در همهجا در حال رخدادن است.
چرا از اسلایسینگپای استفاده کنیم؟
علیرغم تعداد زیاد کتابهایی که به کارآفرینان توصیههایی را ارائه میدهند، به طرز شگفتآوری تعداد کمی از آنها به نحو درستی تقسیم سهام منصفانه را انجام میدهند. برای جلوگیری از قرارگرفتن در موقعیتهایی شبیه وضعیت دانشجوی من، از اسلایسینگپای استفاده کنید.
قبل از ترجمه این کتاب، زمانیکه شمارشی در این حوزه انجام دادم (سال 2011) تعداد افرادی که این موضوع را میدانستند، به صفر میرسید. بنابراین من شروع به نوشتن کردم و برونداد کارم را اسلایسینگپای نامیدم. تا جایی که اطلاع دارم این منبع تنها کتاب معتبر زمینه تقسیم سهام میباشد (ادعای نویسنده کتاب در سال 2012).
برای تقسیم سهام به سراغ چه کسانی نرویم؟
به دلیل اینکه منبع خوبی در زمینه تقسیم سهام منصفانه موجود نبود، تعداد زیادی از کارآفرینان در راستای کمک به حل مشکلاتشان پیرامون این موضوع به اشتباه به سراغ یک وکیل و یا حسابدار میرفتند.
بدیهی است این افراد کاری را به رایگان انجام نمیدهند و هزینه گزافی را اخذ میکنند. در حالیکه این هزینه میتواند صرف امورات دیگری همچون بازاریابی، توسعه محصول و یا هر مورد دیگری که به رشد شرکت کمک میکند، بشود.
وکلا و حسابدارن ( با تمام احترامی که برای آنها قائل هستم ) در واقع هیچ کمکی به رشد شرکتهای جوان نمیکنند.
مسأله تقسیم سهام در مراحل ابتدایی یک شرکت / استارتاپ بیارزش بوده و اعضای تیم پول زیادی را صرف حفاظت قانونی از یک دارایی بیارزش میکنند؛ زیرا هنوز سهام ارزشمند نشده و تکلیف شرکت به صورت کامل مشخص نیست.
استخدام وکلا و حسابداران در استارتاپ مربوط به زمانی است که شما واقعا محصول یا خدمت خود را به مرحله باارزشی رسانده و کارتان را پرورش دادهاید.
تقسیم سهام مسألهای اخلاقی است یا حقوقی؟
در مراحل ابتدایی، ما به مصونیت حقوقی نیازی نداریم، بلکه به مصونیت و حفاظت اخلاقی نیازمندیم. ما نیاز داریم به اینکه بدانیم هنگامیکه صحبت از برخورد منصفانه با افراد در جهت همکاری در یک استارتاپ به میان میآید، از پایه و اساس چه درست است و چه غلط.
انصاف در تقسیم سهام با وضع قوانین و توافق در جهت پیروی از آنها شروع میشود. این بدان معناست که ما نیاز داریم تا بر پایه قوانین تنظیم شده به تقسیم عادلانه سهام بپردازیم.
اشتباهات تقسیم سهام چیست؟
در هنگام تقسیم سهام منصفانه امکان رخداد دو مدل اشتباه در دو جهت وجود دارد.
اولین اشتباه زمان تقسیم سهام قبل از ساخت شرکت است. این امر اشتباهی رایج در بین افراد بوده و بنیانگذاران اغلب مرتکب آن میشوند؛ وضعیتی همچون دانشجوی بیچاره من!
دومین مدل اشتباه مربوط به تقسیم سهام بعد از ساخت شرکت است. این اتفاق اغلب منتج به نزاعهای درونی میشود که میتواند تیم استارتاپی را زمینگیر کند.
در واقع، شرکتهای استارتاپی به سرعت تغییر میکنند. بنیانگذاران، کارمندان و شرکا میآیند و میروند. از این رو قوانین اصلی، بایستی بر اساس تقسیم سهام بر مبنای چرخش ارزش نسبی مشارکتکنندگان قرار گیرند.
یک مدل که؛ گرانتفاند نامیدهمیشود، سهام را بر اساس درصد مجموع ارزشهای ایجادشده توسط شرکا اختصاص میدهد ( اگرچه این کار همچنان بیارزش است، چون در مراحل ابتدایی شرکت بدون ارزش است ).
مشارکت شما در استارتاپتان از چه نوعی است؟
انواع مختلفی از مشارکت وجود دارد که افراد میتوانند به شرکت ارائه دهند.
مشارکت در زمان قطعا رایجترین نوع آن است. دیگر انواع آن شامل پول، حق مالکیت معنوی، تدارکات، تجهیزات، خدمات حرفهای، ارتباطات و دیگر منابع است. تمامی این موارد عناصر مهمی در ساخت سهام افراد میباشند و همه آنها نسبت به یکدیگر ارزشمند هستند.
برای مثال؛ زمان شما دارای ارزشی است که شاید بیشتر یا کمتر از زمان شخص دیگری که برای شرکت کار میکند، ارزش داشتهباشد. به همین ترتیب شاید 1000 دلار پول نقد شما دارای ارزشی کمتر یا بیشتر از 1000 دلاری باشد که یکی از بنیانگذاران بابت پرداخت تهیه کیک میان وعده شما میپردازد. هر ورودی، چه کوچک و چه بزرگ، دارای ارزش است.
برای اینکه برنامه تقسیم سهام خود را عملی کنید، نیاز است که همه شما توافق کنید که چگونه ارزشها را محاسبه کنید و بررسی کنید که هرکدام از این ورودیها از کجا میآیند. به سادگی خوردن یک برش پای.
هنگام قطع مشارکت یک فرد تکلیف چیست؟
اما اگر فردی تیم را ترک گوید، چه؟ سرمایهگذاران عموما مالکان غایب (آنها که صاحب بخشی از سهام هستند اما کار خود را ترک گفته و فقط صاحب سهام میمانند ) را دوست ندارند. پس شما باید از قبل قوانینی را حاکم بر تخصیص سهام در وضعیت خروج فرد از تیم تنظیم کنید.
اگرچه، شرایطی که فرد طبق آن از تیم خارج میشود، شرایط قابل بحثی است و بایستی همه مواضع آن در نظر گرفتهشود.
برای مثال، اگر شما بخواهید که شخص تیم را ترک کند، آنها بایستی انتظار دیگری نسبت به ارزش سهامشان داشتهباشند تا اینکه فرد، خودش تصمیم بگیرد که از شرکت خارج شود. در مثال اول فرد یا اخراجشده و یا به هرگونه دیگری بیرون رانده میشود. در مثال دوم، شخص شما را در نوسانات شرکت فرو میگذارد (توضیحات کامل جدایی از تیم و چهار حالت مختلف آن را در اینجا بخوانید).
شما به قوانینی برای هر دوی این شرایط نیازمندید. چه مواردی باید حفظ شوند و از چه مواردی باید دست برداشت.
برخورد با فرد در حال عزیمت از شرکت یک پیام قدرتمند برای دیگر اعضای تیم ارسال میکند. اگر در این راه با فردی بدرفتاری کنید، احترام افرادی که پشت سر وی در تیم ماندهاند را، از دست میدهید.
اسلایسینگپای چیست؟
اسلایسینگپای یک قرارداد اخلاقی بین شما و دیگر دوستان کارآفرینتان است. این یک قرارداد حقوقی و قانونی نیست، فقط به این دلیل که شما میتوانید امور قانونی را انجام دهید که از لحاظ اخلاقی درست نیستند.
استارتاپها برپایه اعتماد و اطمینان ساخته میشوند و شما باید عملکرد مناسبی نسبت به افرادی که در موفقیت شما سهیم هستند، داشتهباشید. اگر شما ارتباط خود را با آنها با قرارداد قانونی شروع کنید به احتمال زیاد شرکای نامناسبی را برای خود برگزیدهاید.